قدس آنلاین - بارِاولش نیست که به آمریکاییها می تازد. «کرزی» اگرچه در ابتدا شریک و متحد آمریکایی ها به نظر می رسید، اما چه در دوره دوم ریاست جمهوری اش که گاه و بیگاه و نرم و ملایم از آمریکا انتقاد می کرد و چه پس از کنار رفتن از قدرت، هر از چندی صدایش را به اعتراض علیه حضور نظامی بیگانگان در کشورش بلند می کند. این اعتراض ها چند ماهی است که شکل جدی تری به خود گرفته است تا جایی که این بار و پس از اینکه آمریکا «مادر بمب» هایش را در افغانستان منفجر کرد، کرزای به سیم آخر زد و با لحنی عصبانی گفت : «تصمیم قاطع گرفته ام که آمریکاییها را از خاک افغانستان بیرون کنم ... این حمله یک توهین به ما و خاک ماست... تا این اندازه خاک افغانستان را کم ارزش در نظر گرفته اند؟ یعنی تا این حد مملکت ما بی صاحب شده؟».
حالا و به دنبال عصبانیت جدی رئیس جمهور پیشین افغانستان و پرسش هایی که معلوم نیست از چه کسانی می پرسد، ما نیز در گزارش از شخص، نه از کرزی، که از خودمان و شما می پرسیم: آیا انتقادهای پی درپی او از آمریکا به معنی این است که تصمیم دارد دوباره به قدرت بازگردد؟ آیا «کرزی» می تواند مملکت به قول خودش «بی صاحب» را بار دیگر به صاحبان اصلی اش برگرداند؟
محبوبیت از دست رفته
مواضع ضد آمریکایی و گاه ناگهانی «کرزی» تنها ما را متعجب نمی کند. حتی «زلما خلیل زاد» سفیر پیشین آمریکا در افغانستان نیز همین ۳ روز پیش در توئیترش نوشت: «کرزی دوست من است اما انتقادش بیش از حد شده است... این اظهارات به سود پیشرفت صلح و منافع ملی افغانستان نیست...». خلیل زاد هرچند سنگ منافع کشور خودش را به سینه می زند اما با این اظهار نظر خواسته به دوست دیروز و بسا امروزش بگوید: رفیق شفیق! من که تو را خوب می شناسم. انتقاد بکن اما قاعده بازی را برهم نزن!
بدبینی به مواضع ضد آمریکایی «کرزی» البته مختص به من و شما یا «زلما» نیست. در جستجوهایم برای نوشتن مطلب امروز به سایت «دَری اسپوتنیک نیوز» هم سر زدم که تحلیلگرش در باره رفتارهای اخیر «کری» نوشته بود: «یک بار دیگر سیاست امریکاستیزانه کرزی نشان داد و تأیید کرد که جناب رییسجمهور پیشین، ستیزه با ولینعمتش ایالات متحده را، یگانه راه جبرانِ اشتباهاتش پنداشته و ادامۀ آن را نیز تنـها راه برگشت محبوبیت از دست رفتهاش تصور میکند. اما مردم حالا عمق این سیاستها را درک کردهاند و اظهارات رییس جمهور پیشین را در برابر امریکا جدی نمیگیرند... این که حامدکرزی نفر اصلی آمریکایی بوده است و به حمایت آنان به منصب بزرگ ریاست جمهوری رسیده است و همین اکنون هم مانع شکلگیری یک جریان ضد امریکایی شده است، بحثی است که همیشه در میان مردم مطرح بوده است...».
... وناگهان رئیس شد
در زندگینامه اش نوشته اند : سال ۱۹۵۷ در قریه «کرز» و در نزدیکی قندهار به دنیا آمد. پدرش «عبدالاحد» از بزرگان و سرشناس های قوم «پوپلزی» بود و به دلیل روابط خوب و نزدیک با «ظاهرشاه» مدتی معاون پارلمان افغانستان بود. او بعدها در کویته پاکستان و به دستور «ملا محمد عمر» به قتل رسید. «حامد» تحصیلات مقدماتی را در افغانستان و تحصیلات عالی اش را در هند و در رشته علوم سیاسی و ارتباطات بین المللی به سرانجام رساند. در دوران حمله شوروی به افغانستان، کرزی در پاکستان حضور داست اما می گویند در مدارس آموزشی مجاهدین افغان فعالیت های آموزشی داشته است. دولت مجاهدین که روی کار آمد؛ کرزی معاون وزیر خارجه شد. با «طالبان» روابط خوبی داشت اما در سالهای پایانی حکومت آنها ناگهان به جمع مخالفانشان پیوست و کار حتی به حضور در مبارزات مسلحانه علیه آنان کشید. تحولات افغانستان جوری پیش رفت که ابتدا عضو گروه مذاکره کننده افغانستانی ها در آلمان شد و از همین گروه و با حمایت های آشکار و پنهان آمریکا به ریاست دولت موقت رسید. سال ۱۳۸۳ نیز با به دست آوردن ۵۵ درصد آرا رئیس جمهور افغانستان شد. او را نخستین رئیس جمهور منتخب مردم می دانند چرا که رئیس جمهوری ها پیشین دولت های مختلف دموکراتیک، نظامی و ... با رأی مردم به این مقام نرسیده بودند.
ثروتمند ترین سیاستمدار
سیاستمدار تحصیلکرده و شیکپوش افغانی تا ۴۳ سالگی مجرد بود و تازه در سال ۱۹۹۹ یعنی دو سال پیش از اینکه رئیس موقت دولت انتقالی شود به فکر ازدواج افتاد و در حال حاضر یک فرزند بیشتر ندارد. اگرچه قندهاری است اما در افغانستان او را وابسته به خاندان «ظاهرشاه» می دانند. «کرزی» البته سالهای سال روابط خود را با «ظاهرشاه» حفظ کرده و حتی از ایده تشکیل «لویه جرگه» او حمایت کرده بود.
می گویند سیاستمدار ثروتمندی هم هست و رستورانهای زنجیره ای او و خانواده اش در آمریکامدتهاست که شهرت دارد. «مدیا مس» یک سال پیش در باره او نوشت : «کرزی ثروتمندترین سیاستمدار جهان است... در آمدهای او از محل پروژههای «عینو مینه» قندهار، فروش تریاک هلمند، قاچاق و فروش اسلحه برای طالبان و فرماندهان محلی و حضور در شرکتهای خدماتی و ساختمانی بوده است».
اردوگاه شرق
زمزمه های بازگشتش از دوسال پیش بلندتر شد. اظهار نظرهای گاه و بیگاهش در باره وضعیت افغانستان، انتقاد از دولت، ابراز نگرانی برای حضور بیگانگان در خاک کشورش، درخواست از آمریکا برای مذاکره با طالبان و ... همه و همه از نشانه هایی هستند که نشان می دهد «کرزی» با وجود دور بودن ظااهری از قدرت نه تنها مایل به بازگشت دوباره است بلکه برای این کار برنامه هم دارد. البته بارها گفته است: «قصد حضور دوباره در سیاست را ندارم... بیشتر از ۱۰ سال حکومت کرده ام و حالا فرصت برای دیگران است...باید به نسل جوان فرصت داد...» اما رفتار و عملکرد سالهای اخیر نشان داده است ماجرا چیز دیگری است. سفر به روسیه و دیدار با پوتین و سفر به چین و هند و گفت و گو با بالاترین مقام های این دو کشورآن هم زمانی که هیچ پست و مقام رسمی ندارد نشان می دهد این تنها خودش نیست که به بازگشت دو باره فکر می کند. شاید اردوگاه شرق هم در رویارویی با غربی ها برای افغانستان نقشه های دیگری دارد.
سبزی پلو با مرغ
در میان افغانستانی ها لقب های بسیاری دارد. از «محبوب ترین» بگیرید که او را ناجی کشورشان می دانند تا «منفورترین» که او و دولتش را سازشکار و خیانتکار می دانند و به خاطر افزایش فساد اقتصادی در دوران حکومتش او را نمی بخشند. مخالفان و موافقانش اما اتفاق نظر دارند که با بالا گرفتن بحران ها در دولت «اشرف غنی» این کرزی است که قصد جدی برای بازگشت دارد. نوشته های چند ماه پیش یک سایت دیگر افغانی – اطلاعات روز- در باره زندگی و مشغله های او را بخوانید و خودتان قضاوت کنید که «کرزی» بر می گردد یا خیر : «هرگز از دویدن در مسیر مسابقه بازنایستاده است، هرگز مانوردادن را متوقف نکرده است ... بخش زیادی از فعالیتهای سیاسی اش در نزدیکی ظهر اتفاق میافتد که جمعیت بزرگی برای خواندن نماز جماعت بر چمنهای بیرون از خانهاش جمع میشوند و بعد برای صرف ناهار به اتاق غذاخوری روشنی در طبقهی بالا میروند. در یک روز عادی، مقامات فعلی و سابق دولتی، جنرالها، قاضیها، بانکداران، رهبران قبیلهای، اعضای سابق طالبان و واعظانی از مساجد مهم کابل در این جمع حضور دارند... او در حال صرف سبزی پلو، و مرغ پختهشده با هویج مطرح میکند: «چه کسی این مساله را مطرح کرده است که من قصد بازگشت دارم؟ من به روشنی گفتهام که این تصمیم را ندارم»!
نظر شما